


نگرانی
تاحالا شده.....؟(دلنوشته)
بدون مخاطب
خیسی چشمای منو بدست آسمون نده
اگه منو دوس نداری،بازم بهم نشون نده
نذار که کاخ آرزوم خراب بشه روی سرم
همش نگو میخوام برم،دستاتو هی تکون نده
بشین کنار غصه هام،با مهربونیام بساز
نگو دلت خام هنوز،کار دست این جوون نده
من باتو تا همیشه ها قصه نوشتم از خودم
نرو بمون،بذار نگام از دوری تو جون نده
نازنین عابدین پور
تو رفته ای...
ایستاده ام
کنار رفتنت،با یک غرور سرد
و یک بغض پر درد...
نگاه کن
روی شانه هایم بیکسی باریده
و پشت نگاهم تنهایی نشسته
تو اما...آخر جاده ای
درست جایی که من نیستم...
نازنین عابدین پور
انتظار
اینجا ایستاده ام
درست مقابل آرزوهایم
نگاه کن....
دور است ولی با انتظار سرسخت من
راه میاید...
میدانم
هر قدم
یعنی راه رسیدن نزدیک است
نزدیک...
نزدیک...
و نزدیکتر...
نازنین عابدین پور
به عقیده ی من عشق...
عشق زندگی میبخشه،عذاب نمیده
اگه وقتی عاشق شدی عذاب کشیدی یکم فکر کن شاید اصلا عشق نبوده!!!!!!!!!
نازنین عابدین پور
صبور باش
اگه این روزا حال دلت بده،
اگه حس میکنی تنهایی و غم دنیا
روی شونه هات سنگینی میکنه
اگه چشمات گریه میخواد...گلوت پر از بغضه
اگه امیدت از این زمونه نا امید شده
اگه واسه ی تمام خستگیهات مرهمی نداری
اگه حس میکنی همه چیز خراب شده؛
پل های پشت سرت فرو ریخته....
صبر داشته باش
چون
به تکرار تمام غم ها شادی در انتظارته
و به اندازه ی تمام گریه ها خنده وجود داره
فقط صبور باش و به آسمون نگاه کن...
همین!!
نازنین عابدین پور